استادگفت:پرسشی دارم،پاسخم را بده... .شاگرد گفت:با کمال میل استاد! استاد گفت:اگرمرغی را پرورش دهی،هدفت از پرورش آن چیست؟شاگرد گفت:خوب...معلوم است،برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم. استاد گفت:اگر آن مرغ برایت گریه و زاری کند،آیا از تصمیم خود منصرف خواهی شد؟شاگرد گفت:خب...راستش نه! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ،برای خود،تصور کنم!استاد گفت:حال اگر این مرغ،برایت تخم طلا دهدچه؟آیا باز هم اورا خواهی کشت تا از گوشت آن بهره مند گردی!شاگرد گفت:نه،هرگز استاد!مطمعنا آن تخم ها برایم مهم ترو با ارزش تر خواهد بود! استاد گفت:پس تو نیز برای خداوند،چنین باش!همیشه تلاش کن تا با ارزش تر ازجسم،گوشت،پوست و استخوانت گردی.تلاش کن تا آنقدر برای انسان ها،هستی و کاءنات خداوند مفید و با ارزش شوی،تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت اورا بدست آوری.
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesدی 1391آبان 1391 مهر 1391 Authorsریحانه و دوستانLinks
اهای ادما...
LinkDump
حمل و ترخیص خرده بار از چین |